عدالت مسئله صرفاً حاکمیتی نیست.
1. نه نخبگان وخواص جامعه میتوانند به تنهایی عدالت را در یک جامعه برقرار کنند و نه عموم مردمبه تنهایی قادر به انجام این کار هستند.
2. نخبگان به این صورت کهما در میان یون، نخبگان و مدیران جامعه در دههی گذشته دیدیم که توجهها بهپیشرفت بیشتر از عدالت جلب شد و یا توجه به عواملی که فرعی هستند.
3. عامل سومی که درنخبگان و خواص جامعه یا یون و افراد ذینفوذ هر کدام به سهمی موجب این شد کهما به عدالت به نحو مطلوب نرسیم، بعضی از مصلحتاندیشیهایی است که بین نخبگانجامعه بالأخره رواج پیدا میکند. اینها رودروایسی میکنند با یکدیگر، در مقابل یکدیگرکوتاه میآیند و این وسط عدالت قربانی میشود و مردم فراموش میشوند.
4. یکی از عواملی که باعثمیشد ما در عدالت آن پیشرفت لازم را نداشته باشیم این بود که همین
حلقههای مردمی و فعال و ساماندهیکننده و تقویتکنندهی مطالبهگری مردم ازمسئولین زیاد شکل پیدا نکرده بودند.
5. هیچ وقت نمیشود عدالترا صرفاً از بالا برای یک جامعه جاری و تضمین کرد و توسعه داد یعنی برای تقویتعدالت در جامعه، باید مردم هم نقش خودشان را ایفا کنند.
6. شاید روح حاکم بربیانیهی گام دوم تقویتِ این نقش باشد که با امیدبخشی به مردم و به ویژه جوانها،مردم و آن نیروهای جوانی که حزباللهی و معتقد هستند، فداکارانه برای مردم تلاشکنند. اگر اینها واقعاً به حد مطلوبی از فعالیت خودشان برسند یقیناً عدالت را در جامعهتضمین خواهند کرد.
اربعین؛ فراخوان جهانی برای وحدت در مقابل ظلم
عدالت ,جامعه ,مردم ,نخبگان ,یک ,بودند ,نخبگان و ,عدالت را ,عموم مردم ,عدالت مسئله ,یک جامعه ,مسئله صرفاً حاکمیتی ,عدالت مسئله صرفاً
درباره این سایت